آخر الزمان
هر روز در پیاده رو تکرار ویترین
تکرار دست های خیابان از آستین
چشمان خسته از غمتکرار روز وشب
بیهودگی سلام رساندن به آن و این
گشتن پی تو بین علامات رد شدن
گشتن پی قشنگ ترین وعده زمین
فکرم شلوغ کرده کسی بوق می زند
ای مرد پیش پای خودت را کمی ببین
باید کمی نگاه کنم راست گفته اند
(ایاک نعبد و ایاک نستعین)
حالا درست آن طرف خط کشی کسی
دارد فرار می کند از چهار راه دین
عطر تو را تمام خیابان گرفته است
ای غنچه دوازدهم، عطر یاسمین!
بی جا نایست مانع کسب است قلب من
دیگر رسیده ای تو به خط های آخرین
منظورماز گلایه فقط یک نگاه توست
من عاشق ظهور تو هستم؛ فقط همین..
آخرین نظرات