مرحوم آیت الله کوهستانی(ره) در این اواخر عمر بسیار نگران آخرتش بود، با همه زهد و ورع، خود را دست خالی می دید، از این رو هر گاه برخی از شاگردان او از قبیل شهید هاشمی نژاد و دیگر فضلا که از مشهد به حضورشان می رسیدند، می فرمود: «سلام مرا به امام رضا علیه السلام برسانید و بگویید شیخ محمد دارد می آید، ولی دست خالی است» فرزندشان می گوید: روزی یکی از علمای منطقه در محضرش حضور داشت وقتی نگرانی ایشان را از سفر آخرت مشاهده نمود به ایشان عرض کرد: شما کارها و وظایفتان را به خوبی انجام دادید و نباید مشکلی داشته باشید. آقا با چهره ای بر افروخته در جوابش فرمودند: « چه می گویی؟ امامی مثل علی علیه السلام وقتی که می خواهد از دنیا برود می گوید، نمی دانم خدا با من چه طور می خواهد معامله کند؟»
(سایت شهید آوینی)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.
سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسهای» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.
سیّدعلی خامنهای
۱۳۹۳/۱۱/۱
بسماللهالرّحمنالرّحیم
خیلی خوشحالم از دیدار شما عزیزان - قهرمانان، پهلوانان، افتخارآفرینان - که بحمداللّه توانستهاید با همت، با اراده و عزم راسخ، قلهها را فتح کنید. مثل همین قلههای کوهها که کوهنوردان با زحمت و تلاش فراوان و صخرهپیمائی و سنگپیمائی، اینها را فتح میکنند و مایهی افتخار میشوند، قلههای افتخارات معنوی و ملی هم وقتی به وسیلهی جوانها فتح میشود، حقیقتاً خیلی باارزش است؛ و شما این کار را کردهاید.
دو تأثیر و دو عامل مهم در قهرمانها وجود دارد که باید به این دو توجه کرد: یکی مسئلهی شخصی است، یکی مسئلهی عمومی و اجتماعی است. در مسئلهی شخصی، جوانهائی که به قهرمانی دست پیدا میکنند، نشان میدهند و ثابت میکنند که دارای خصوصیات برجستهای هستند؛ مثلاً ارادهی قویای دارند. ورزشکار اگر دارای ارادهی قوی و عزم راسخ نباشد، قطعاً به مرحلهی قهرمانی نمیرسد؛ اگر اراده نباشد، حتّی ورزش هم نمیکند. با اینکه این همه راجع به ورزش گفته میشود - ورزش معمولی، نرمش صبحگاهی - اما بعضیها حاضر نیستند ده دقیقه، یک ربع وقتشان را به این کار مصروف کنند؛ این کمارادگی است. حالا وقتی یک جوانی ورزش میکند و سختیهای جسمانی ورزش را تحمل میکند و با شوق و ذوق به سمت پرورش استعدادهای جسمانی و بدنىِ خودش حرکت میکند، این عزم راسخ را نشان میدهد؛ این یک نقطهی خصوصیت شخصی است.
تا رابطه ما با ولی امر، امام زمان(عج) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد. وقوت رابطه ما با ولی امر (عج) هم در اصلاح نفس است…. راه خلاص شدن از گرفتاریها، منحصر است به دعا کردن در خلوت برای فرج ولی عصر(عج)؛ نه دعای همیشگی ولقلقه زبان… بلکه دعای با خلوص وصدق نیت وهمراه با توبه.
(فرازهایی از فرمایشات آیت ا..بهجت(ره) )
افسری در پلیس راهی از راننده ای گواهی نامه رانندگی مطالبه می کند. اگر راننده، گواهی نامه پزشکی، گذرنامه سیاسی، پروانه ساختمان، کارت بازرگانی واجازه اجتهاد ویا هر مدرک دیگری به او نشان دهد، پلیس از او نمی پذیرد وتنها اگر گواهینامه رانندگی داشت اجازه عبور می دهد وگرنه مانع او می شود. در قیامت نیز شرط رسیدن به مقصد، گواهی نامه نماز است که اگر نباشد، هیچ عملی مورد قبول ونجات بخش نیست.
(حجت السلام والمسلمین محسن قرائتی)
باز هم انگشترش رو بخشید بود:ازش پرسیدم : این یکی رو به کی دادی؟ گفت : یه بنده خدا انگشتر طلا دستش بود نمی دونست که طلا برای مرد حرامه، از دستش در آوردم وانگشتر خودم رو بهش دادم.
(کتاب سیره دریا دلان2، خاطره ای از روحانی شهید عبدالله میثمی)
علامه طباطبایی(ه) می فرمایند: مراقبه یعنی توجه باطنی انسان به خدا وروی نگرداندن از آن در همه احوال.مراقبه این است که انسان در اوقات بیداری از اول صبح تا هنگام خواب از یاد خدا غافل نباشد وتمام گفتار و کردارش برای خداوند متعال وجلب رضای او باشد او را همه جا حاضر وبر کارهای خود ناظر بداند وخویشتن را در محضر او بیابد.
(در محضر علامه طباطبایی ص331)
اقتصاد مقاومتی در رهنمودهای ایت الله خامنهای
پس از ابلاغ سیاستهای كلی اقتصاد مقاومتی اكنون نوبت آن است كه مسئولان نظام در قوای سهگانه و سایر نهادها و سازمانهای حكومتی و عمومی وظایف خود را نسبت به اجرایی شدن این سند به انجام برسانند. تفاهم بر معانی كلمات موجود در سند و گفتمانسازی و فرهنگسازی آن، از الزامات عملیاتی شدن ابلاغیه است.
از آسیبهایی كه معمولا در این رابطه رخ میدهد، برداشتهای معارض از معانی كلمات است. لذا جهت ارائه تصویری صحیح، جامع و متناسب با منظومه گفتمان انقلاب اسلامی؛ مفاهیم كلیدی سند «ابلاغیه اقتصاد مقاومتی» كه پیش از این مورد تشریح و تبیین رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفتهاند را ارایه مینماییم.
انسانها به ذات به دنبال الگویی برای زندگی خود هستند یاتوانایی الگو شدن را دارندیا احتیاج به الگویی برای قدم های زندگیشان دارند، باتوجه به جامعه ای که پیش رو داریم کمتر خانواده ای می توان یافت که الگوباشد.بهترین راهکارهای اقتصادی که در یک خانواده الگو می توان یافت:
1)مادر در قالب قصه وداستان«اقتصادی »زندگی کردن را بیاموزد.
2)پدر ومادر هر دوفرزندان رادرتصمیم گیری ها شرکت داده وخانه رابه صورت مشورتی اداره کنند.
3)مسئولیت دادن به فرزندان؛ «پسرها کارهای خارج از منزل،دخترها کارهای داخل خانه»آنها را آماده پذیرش آینده می کند.
4)خرج خانه را روی کاغذی نوشته وجلوی دید همه اعضا (روی درب یخچال)نصب شود.
5)مهمترین مسئله که باید بیشتر به آن توجه شود ان است که باید بدانیم در دنیای امروز آموزش خود خانواده ضرورتی انکار ناپذیر است.باورود تکنولوژی به کشور های جهان سوم وایجاد تحولات سریع در جوامع درحال توسعه وفشار فرهنگی کشور های خارجه ،اقتضا می کند تا پدران ومادران با دستاورد های جدید تعلم وتربیت آشنا شوندو با بکار گیری روش های تربیتی صحیح به پرورش فرزندان خود اهتمام ورزند.
باعملی کردن این راه کارها ودر پرتو وجود والدین بصیر آگاه است که فرزندان می تواند صاحب عزمی راسخ وانگیزه ای دو چندان برای مفید وموثر بودن وسازندگی در دنیا باشند.ازاین رو ضروری است بعداز تربیت وآموزش خانواده همه احاد مردم وتشکل های مذهبی دراین زمینه با اتحاد وبرداشتن گام های راسخ واستوار ضمن توجیه جامعه نسبت به شرایط حساس موجود زمینه را جهت تحقق اهداف اقتصادی مقاومتی وبرون رفت سربلندانه وسرافرازانه را از این برهه تاریخی وپیچ خطرناک فراهم سازند. ان شاء الله..
آخرین نظرات